***باغ بی برگی***
شب نبشته های یک خروس
رویای یک خروس در تابستان
میخوام داد بکشم ...آآآآآخیییییییییش امتحانات گند مفت الکی، تموم شد مُردم از خرخونی و کم خوابی با این اوضاع افتضاحم (همین 10 دقیقه پیش امتحانم تموم شد) سریع اومدم وب نویسی ! یعنی از سر جلسه امتحان اون استاد احمق الدنگ یاسمنگولا پا که شدم اومدم سایت تا دق دلی این چند وقتوخالی کنم می دونم که خیلی دیر شده اما باید یه جا این فریادهای بی صاحاب رو بکشم آِ لعنت به روح پدرت برانکو عوضی لعنت به تو دایی لعنت به تو میرزاپور لعنت به من که اسگلم و میشینم یازیهای شما رو حین 101 تا امتحان کوفت عوضی نیگا میکنم لعنت به تو علی آبادی عوضی، دادکان پفیوس ابروی ما رو بردی از همه مهمتر لعنت به روح پدرت سانچز که دهنمونو سرویس کرد آخیش
توئ این مدت حین امتحانات متنهای زیبای زیادی بسرم اومد که خوشبختانه چون مشغول خر زدن بودم نتونستم هیج جایی بنویسمشون امیدوارم که بیشتر به روز کنم